میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۲ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

امروز یک روز خوب بود، خداروشکر میکنم

حمید زنگ زد که باهم بریم بیرون. خیلی دوست داشتم بعد از مدت ها اتفاقاتی که تجربه کرده بود ببینمش. وقتی بیمارستان بستری بودم تازه داشتم متوجه میشدم وقتی روی تخت خوابیدی آدمهای دور و برت چه شکلیند. موقعی که هم من پیش حمید میرفتم لابد همین شکلی بودم. حمید چند سالی هست که متوجه شده سرطان داره. به نظر من که بیماری حمید چیزی هست که دکتری بهش میگن سرطان. در هرصورت روحیه بالای حمید اونو تا الان سرپا نگه داشته و من واقعا به این رفتارش افتخار میکنم. مهم نیست که ما آدما چقدر عمر میکنیم بلکه مهم کیفیت اون عمری هست که داریم. عمر هم دست خداست. 

ولی حمید واقعا پسر با شخصیتیه. امیدوارم خدا حفظش کنه.

خلاصه امروز باهم رفتیم کیان سنتر. خیلی با هم حرف زدیم. مث همیشه سرحال و خوشحال. واقعا حمید همیشه به من انرژی داده. 
خیلی خوش گذشت و من باز هم به خالی بودن جای بعضی ها غبطه خوردم.

خدا اون شخصیت رو از کسی نگیره و به اونهایی هم که ندارند بده

من همچنان منتظر تو بودم..

  • محسن
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۴ دی ۹۲ ، ۲۱:۴۲
  • ۱۸۲ نمایش
  • منصوره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ دی ۹۲ ، ۰۵:۱۴
  • ۱۰۳ نمایش
  • محسن

این حل مسئله دینامیک واقعا نیاز به حوصله داره!!!

این طبیعت در لحظه شاید تیلیاردها مسئله رو حل میکنه اما ما عاجز از حل ساده یکیش موندیم!!!

خدایا ما را به حل برسان

پ.ن : در حال حل مسئله دینامیک مرتبط به تز کارشناسی ارشد

  • محسن

آسمان سینه ام را چون شمایی مشتریست
باز کن دکان که وقت عاشقیست

  • محسن

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من تو مَگِریْ و مگو: «دریغ! دریغ!»
به دام دیو دراُفتی دریغ آن باشد


جنازه‌ام چو ببینی مگو: «فراق! فراق!»
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد


مرا به گور سپاری مگو: «وداع! وداع!»
که گور پرده جمعیت جنان باشد


فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد؟


تو را غروب نماید، ولی شروق بود
لَحَد چو حبس نماید خلاص جان باشد


کدام دانه فرورفت در زمین که نرست؟
چرا به دانه انسانت این گُمان باشد؟!


کدام دَلْوْ فرورفت و پُر برون نامد؟
زِ چاهْ یوسف جان را چرا فَغان باشد؟


دهان چو بستی از این سوی، آن طرف بگشا
که های هویِ تو در جو لامکان باشد


تو را چنین بنماید که من به خاک شدم
به زیرِ پایِ من این هفت‌آسمان باشد

پ.ن : مولوی دیوان شمس غزلیات

  • محسن

:(

  • محسن

تازه فهمیدم یک حقیقت رو توی زندگیم کمرنگ کردم.

تازه فهمیدم زندگیم باید رنگ خدا داشته باشه

واقعا بدون اون هیچه همه چیز

خدایا کمک کن تا خودم رو پیدا کنم

الهی آمین

  • محسن

تیپ جدید

۰۲
دی

اگر چشم نزنم. منصوره من تیپشو عوض کرده قبلا شلوار لی بود و مانتو اما الان یک پالتو بلند با شلوار پارچه ای گرفته. اینقدر خانوم شدههههههههههههههه. اصلا قند رو تو دل من آب میکنه. به قول تبلیغ کرم ساویز! حالا ماه شدم!

واقعا تیپ رسمی بهت میاد . نه اینکه این تیپ فقط بهت بیاد اما در کل تیپ قشنگ و سنگینی شده. امیدوارم که صد سال زنده باشی و منم نظاره گرت باشم.

خدا نگهدارت باشه.

  • محسن

So close no matter how far
It couldn't be much more from the heart
Forever trusting who we are
And nothing else matters

آهنگ Nothing Else Matters گروه متالیکا
یادش بخیرررر

  • محسن