میخواهمت... ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری...
مقدس ترین عشق زمینی ام، میخواهمت...
دلم گرفت،
دلم یک باره گرفت از دلتنگی هایت،
از دل گرفتگی هایت،
دلم آغوش امن تو را میخواهد، دلم بازوان تورا میخواهد برای تکیه ی گونه هایم، برای ریختن اشکهایم بر شانه های استوار مردانه ات
دلم میخواهد با همه مهربانی زنانه ام، تکیه گاه اشک هایت باشم
مگر نه اشک، پاکترین احساس و خالصانه ترین خواستن است؟؟ مگر نه اشک، زلال ترین روح خواستن است؟؟
عقاب تیز بال خیالم رابر فراز آسمانت پرواز داده ام و شاه ماهی عشقم را در دریای آرام و عمیق دوست داشتنت رها کرده ام، ای دوردست ترین آروزی من، ای دیریافته ترین خواستن من، ای حقیقت محض زندگیم
روحت در بند بند وجودم گره خورده است،
و
ذره ذره زندگیم در نهایت خواستنت لح لح میزند.
ای دیریافته، با تو سخن میگویم
ای نهایت آروزهای من
ای قشنگترین بهانه زیستنم
با تو سخن میگویم...
گوش کن... میشنوی ؟
بانگ آرزوهای من است که به آسمان بلند میشود..
با نهایت وجودت گوش کن ...
دوستت دارم ... دوست داشتنی از جنس تو
- ۹۱/۱۱/۲۰
- ۱۰۰۹ نمایش