خو گرفته ام
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام
سید محمد مرکبیان
- ۰ نظر
- ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۱۷
- ۱۲۸ نمایش
نه بهاری
و نه یاری دیگر
حیف
اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است...
حمید مصدق
دوست داشتن
گاهی وقت ها تحمل است
اینکه بتوانی با زخم های زندگی
هنوز سرپا ایستاده باشی
دوست داشتن
گاهی وقت ها ، زندگی ست
همانند سینه ای بدون نفس
از مرگِ
قلب بدون عشق
آگاه باشی
دوست داشتن
گاهی وقت ها
سنگین است
به سان
سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
و بعضی وقت ها
دوست داشتن
حیاتی دیگر است
زنده نگه داشتن
کسی درون ات
حتی
با وجود این فاصله های دور
اُزدمیر آصاف
ازکسانی که همه چیز را محاسبه می کنند بترس
وهرگز قلبت را در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو تسویه میکنند
آنا گاوالدا
میدانی بهشت کجاست ؟
یک فضای چند وجب در چند وجب
بین بازوهای کسی که دوستاش داری
حسین پناهی
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومی است
و دوستت می دارم
رازی است
که در میان حنجره ام دق می کند..
منزوی
کیمیاگری چیره دست
ستاره مرا
به آسمان تو دوخته است
و فرشته ای بی نام و نشان
بال مرا
به دست های تو بسته است
هم از این روست
که در فصل های جادویی
خیل پرندگان دریایی
از منظر
چشم های من
در هوای آسمان تو
پرواز خواهند کرد
بیژن جلالی
دختر بچه ای از برادرش پرسید:
معنی عشق چیست ؟؟
برادرش جواب داد :
عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو ، از کوله پشتی مدرسهام بر میداری ، و من هر روز بازهم شکلاتم رو همونجا میگذارم
دلم عجیب گرفته…
دلگیرم از آدمکهایی
که تنها سایهای هستند
از تمام آنی که مینمایند
دلگیرم از نقابهایی که بر چهره میکشند
دلگیر از صورتکها…