درد
به تو کاری ندارم که!
دارم به درد خودم می میرم،
تقصیر من نیست
که توتنها درد منی..
- ۰ نظر
- ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۹
- ۱۰۳ نمایش
به تو کاری ندارم که!
دارم به درد خودم می میرم،
تقصیر من نیست
که توسلام
من
عاشقِ توام
عاشقِ تو
علاقهی خوبم
این عاشقانه مبارکت باشد
این روز به شادی ، به خیر و خوشی
به دور از درد دوری و
زخم دورویی باشد
برایِ تو این روز آسمان را آرزو دارم
به هر هوایی که دوست داری
زمین را
به هر رویِشی که آرزو داری
و برایِ خودم
تو را آرزو میکنم
هرچه نوشتم را دوباره بخوان
این عاشقانه ها را با سلیمان نوشته ام
کنارچشمان مجنون اشک ریخته ام
کلمه به کلمه اش آیه دارد
روایت عاشقانه دارد
سنگ را آب کرد
همه فکر کردند معجزه ای اتفاق افتاده
یا من پیامبری دیگرم
تنها نگفتم
مرا تو انتخاب کرده ای
که قربانی جهانت شوم
و از این آزمون سخت هم دست نمی کشی
علی احمد سعید ( آدونیس )
مترجم : بابک شاکر
پشت سر هر معشوقی ، خدا ایستاده است
پشت سر هر آنچه که دوستش می داری
و تو برای این که معشوقت را از دست ندهی
بهتر است بالاتر را نگاه نکنی
زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد
و او آنقدر بزرگ است
که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند...
پ.ن : از عرفان نظر آهاری
به نقل از دختری از تبار تسنیم
پس از سفر های بسیار و
عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز
بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم
بادبان برچینم
پارو وانهم
سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت در آیم
و در کنارت پهلو بگیرم
آغوشت را بازیابم
استواری امن زمین را
زیر پای خویش
مارگوت بیگل