میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳۸ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۴
  • ۱۸۰ نمایش
  • منصوره

سر بر سینه‌ام بگذار
با تپشهای قلبم آرزوهایت را شماره کن
رشته‌های سپید مویم
ردِ رنج‌هایی‌ است که زندگی‌‌ام را سیاه کرد
با این همه در سرزمینی که مرگ پایان رنج هاست
هرگز هیچکس تابوت عشق را
بر شانه‌‌های من نخواهد دید

علیشاه مولوی

  • منصوره

رغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد...


  • منصوره

یک بار خواب دیدن تو

به تمام عمر می ارزد

پس نگو

نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست

قبول ندارم

گرچه به ظاهر جسم خسته است

ولی دل

دریایی است

تاب و توانش بیش از اینهاست

دوستت دارم

و تاوان آن هر چه باشد،

باشد..

دوست خواهم داشت

بیشتر از دیروز

باکی ندارم

از هیچ کس و هر کس که

تو را دارم..

عزیز



  • منصوره

غریب

۲۱
تیر

چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی

من چه گویم که غریب است دلم در وطنم


  • منصوره

بی تو اما

۲۱
تیر

باران خیسمان میکرد و بر بارانی هامان سبزه سبزه میشد..

بی تو اما

سبزه ای در کار نیست

باران می بارد بر تنهایی من

و سبزه ای جوانه نمیزند!


نزار قبانی

  • منصوره

بیچاره..

۲۰
تیر

در من ، کسی چون مست ،چون میخواره میگرید
بیچاره میگرید دلم، بیچاره میگرید
می پرسی آیا از چه خاموشم؟


نزار قبانی

  • منصوره

کسی چه می داند
من امروز چند بار فرو ریختم
چند بار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست

ژوآن هرییس

  • منصوره

نمیدونم اسمشو چی بذارم

دل تنگی شدید ؟ حسرت؟ حسادت؟ آرزو؟ دلخوری زیاد ؟ ناراحتی؟ چی بذارم اسمشو خدا

خدا خیلی دلم گرفته..

خیلی ;(

  • منصوره

میم دختر!!!

۱۸
تیر

چند وقت پیش یکی از دوستان خوبمون به نام میم دختر یک نظر برای ما گذاشته بودن و وبلاگشون هم داده بودن که وقتی رفتیم توی وبلاگشون خاطرات بسیار زیباشون رو اونجا گذاشته بودن. واقعا من با مطالعه اون خاطرات کلی جا خوردم. بسیار با ارزش و عمیق بود اما نمیدونم چی شده که اخیرا که میخواستم دوباره ازشون بازدید کنم وبلاگشون حذف شده بود. 

کاش این خاطرات رو پاک نمیکردن... 

امیدوارم هر جا که هستند موفق باشند و با شخصیتی که ع خطابش میکردن به هم برسن و خوشبخت باشند...

 

  • محسن