ز دو دیده خون فشانم
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
پ.ن : غزلیات عراقی
- ۰ نظر
- ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۵
- ۴۹۱ نمایش
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
پ.ن : غزلیات عراقی
گنجشکان لاف میزنند:
جیک جیک جیک جیک
جیک هیچ یکشان در نیامد
تو که دور میشدی
پ.ن: شمس لنگرودی
منگر اندر نقش زشت و خوب خویش
بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش
منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف
بنگر اندر همت خود ای شریف
پ.ن : مثنوی مولانا
یا رب تو مرا به نفس طناز مده
به هر چه جز توست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن تو ام مرا به من باز مده
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خبر از عشق ندارد که ندارد یاری
دل نخواهد که صیدش نکند دلداری
به نام او که مرا با تو آشنایی داد
وزآن میانه به من طاقت جدایی داد ...
محبت تو که آغشته شد به هستی من
بهانه بود برای خدا پرستی من....
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
ای عشق
ای عشق
درد تو سری می باید
صید تو
صید تو ز من قوی تری می باید
من مرغ به یک شعله کبابم، بگذار
کین آتش را سمندری می باید...
پ.ن : این دو بیتی رو استاد شهرام ناظری واقعا زیبا خوندن
جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت
مویی نفروشم به همه ملک جهانت
شیرینتر از این لب نشیندم که سخن گفت
تو خود شکری یا عسلست آب دهانت