گاهی، بعضی چیزها ..
- ۰۷ مهر ۹۳ ، ۱۸:۵۹
- ۳۸۶ نمایش
فقط دوس دارم بگم خدایا به حق بزرگیت و پاکیت ومهربونیت، هر کسی که دل کسی رو آشوب میکنه، بدترین آشوب رو بنداز تو وجود خودش و ...
واگذارشون میکنم به خودت خدا
چقدر بعضی از آدما میتونن پست و نفرت انگیز باشند...
چقدر میتونن آشغال و کثیف باشند.
که فقط باید دعا کنی بمیرن و گورشونو ازین دنیا گم کنند..
که فقط وقتی میبینیشون یا اصلا نه دیدن هم نه، وقتی فکرشونو هم میاد تو ذهنتون حالتون ازشون به میخوره . دوس دارید هر چی کثیفی بریزین رو سرشون و زیر همه کثافت ها دفنشون کنید..
خدایا مراقب همه ما باش..
همه رو میپسارم به خودت خدا..
هر کسی اینارو ببینه با خودش فکر نکنه که من پیمانکار ساختمونی یا مهندس آرشیتکت هستم. نه والا من یک مهندس مکانیکم!
این عکسارو هم اینجا میذارم تا خاطره ای باشه برای آینده که یکزمان بهشون نگاه میکنم با خودم بگمممم اههههه یادش بخیررر چه کارهایی میکردیم !!!
اولین عکس مربوط به دیواره گچبری روی اپن هست که توسط سنگ های 5 سانتی تزئین شده.
این قاب شاید به نظر فقط یک چهار چوب میاد اما شما نمیدونید چقدر برای من خاطرات رو زنده میکنه و از چه چیزی محافظت میکنه. خدایی استحکامش بی نظیره. یکبار با همین کاشی داخلش افتاد اما خداروشکر محافظت خوبی از کاشی کرد.
این کاشی رو سال 90 از اصفهان خریدم. تکه شعر زیبایی از فریدون مشیری روش نوشته شده (شعر مهتاب)
این قاب رو هم با دست و بدون ابزار خاص درست کردم. قرار شد روش طرح و نقش بکشم که وقت نشد!
زدمش به روی دیوار اتاق
این هم یکی دیگه ازون چیزایی بود که خودم خیلی دوست داشتم درست کنم. منتهی شاید تو نظر خیلی ساده به نظر برسه اما من برای درست کردنش با چند تا ابزار ساده شروع کردم. و تماما از چوب بدون هیچ چسبی یک تیکه در آورده شده.
یک جامدادی ساده که در تاریخ 13 تیر 1391 درسش کردم. یادت میاد؟
قرار بود به تو بدمش. اما دادم به معصومه، برادرزادم.
درش کشوییه. ظاهر وباطن همینه!!!