میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۵۸ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

چقدر روح محتاج لحظه هاییست که در آن هیچ کس نباشد..

  • منصوره

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

 این شعر زیبا، تقدیم شما
  • منصوره


سلام. به همه کساییه شاید یه روزی توی این دنیای خدا بیانو وب مارو ببینند سلام میکنم. شاید اون روز من روی این زمین خدا نباشم، شاید هم گوشه ای از دنیاش در حال  زندگی کردن باشم. آره ... زندگی کردن

اماچه جوری؟ چه زندگی ای میتونم داشته باشم، دوس دارم این مطلب رو وقتی ده سال دیگه میام میخوام خاطراتم رو مرور کنم، توی اون زندگی ای باشم که همیشه خواهانش بودم. امیداورم این گونه باشه.

یه روزی همه ی شماهایی که شاید وب مارو ببینید و شاید اتفاقی برای دیدن مطلبی به این وب سری بزنید، یه پدر یا یک مادر شدید یا در آینده میشید.شایدم در شروع یک رابطه همسری هستید.یک زندگی مشترک. کنار کسی که دوستش دارید.

اینجا، همینجا، همین لحظه از شما یه خواهش دارم، فقط یکی. شایدم این تنها چیزی هست که همیشه خودم رو آزار داده، توی زندگی خودم با جمع خانواده خودم. و اون هم اینه که همیشه به قول محسن، یک روشنفکر باشید. یه کسی که منطقی ، خیلی راحت و بی دغدغه میشینه، کنار فرزندانش، و به حرف دلشون گوش میده، با صبرو  با حوصله. اگر یه مادر هستید یا انشاالله میشید، اینارو یادتون بمونه که دختر شما تنها محرم اسرارش شمایید. اجازه بهش بدید هر چیزی که روزی توی زندگیش اتفاق میفته، دل بستگی هاش، مشکلاتش و ههههههههر چیزی که تو دوران زندگیش تجربه میکنه رو راحت و بی ترس و بی واهمه با شمایی که مادرشی در میون بذاره و اگر انشالله یک پدر هستید و یا در آینده خواهید شد، همین کار رو با پسرتون بکنید. مثل یک پدر ، ارام و صبور و با ابهت اما مهربان، کنار پسرتون بشیدنید و حرفاشو بشنوید.منطقی و کاملا آرام. همه ی اون چیزی که قراره یه روزی توی زندگی تجربه کنه رو بهش گوش زد کنید، باهاش یه دوست واقعی باشید. یه دوست واقعی...

اجازه ندید که همه مشغله های ذهنیتون ، همه مشکلاتی که  روی دوشتون هست شما رو از بچه هاتون دور کنه، یا جوری رفتار نکنید که بچه ی شما نتونه حرف دلشو راحت به شما بزنه...

بذارید این ذهنیت در ذهنش ایجاد بشه که بی هیچ ترسی و بی هیچ شکی ، شما، "پدر یا مادر" بهترین و صمیمی ترین دوستش هستید. این باور رو در بچه هاون از همون سنین  کودکی ایجاد کنید.

مثل یک روشنفکر، بچه هاتون رو راهنمایی کنید، هر آنچه بعد ها ممکنه در دوران مختلف زندگیشون باهاش مواجه بشند رو بهش بگید و زمانی که موقع ازدواجشون رسید، اجازه بدید خیلی راحت حرف خودشون رو مطرح کنند، بهترین راهنمایی ها رو به فرزندتون بدید مثل یک دوست با تجربه..

امروزه تمام مشکلاتی که برای ما جوون ها پیش میاد، همینه...

اینکه پدر و مادر دوستایی نیستند که بتونی خیلی راحت حرفتو بهشون بزنی، وقتی چیزی میگی هزار دلیل، هزار ترس، هزار مخالفت سر راهت میذارند و تو ترجیح میدی در مقابل سکوت کنی... چرا که در اون لحظه منطق حکم میکنه خودتو خسته نکنی که بتونی نظرشونو عوض کنی  ، بلکه حکم میکنه که سکوت کنی و بذاری حرفاشون رو بزنندو مخالفت کنند و بترسند چرا که اینها همون آدمهای دهه 30 هستند. با همون طرز فکر و با همون منطق، ترجیح میدی سکوت کنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری، چون واقعا میدونی اونها تغییر ناپذریند چرا که 60 سال عمرشون رو با همون شخصیت و طرز فکر زندگی کردن و حالا توی جونن بیست و جند ساله که متهم با خامی و نا پختگی و بی تجربکی هستی ، چه جوری میخوای پدرو وماردت رو تغییر بدی گاهی سکوت هم نمیشه کرد، گاهی باید بایستی و حرفت رو بزنی اما نتجیهش چی میشه؟ اینکه میگند به حرف ما گوش نمیدید،دلمونو میشکنید، ما پدر ومادر هستیم و حق داریم!! اینکه آخرش هم شما متهم اون لحظه هستید...

این وسط چی میشه؟؟؟

گاهی بگو مگو میشه، بی حرمتی میشه، دل هر دو طرف شکسته میشه، پدر مادر یه جور و به خاطر یه چیزو دل تو به خاطر چیزی درست در تضاد با اون چیزی که دل پدر مادرت رو شکسته، گاهی سکوت میکنی ، گاهی از خونه میزنی بیرون، گاهی گریه میکنی ، گاهی قهر میکنی و اونها باز هم متوجه نمیشند حرف دل تو چیه

من دوست دارم، خودم، تو محسن، و شما خواننده ای که در هر سنی هستی ، یک پسر ، یک دختر ، یک مرد، یک زن ، یک فرزند که در آینده یک پدر یا یک مادر خواهی شد... همیشه مثل یک روشنفکر باشی در مقابل فرزندت

از همین امروز شروع کن ... برای تبدیل شدن به یک  روشنفکر

خواهش میکنم... نگذارید بچه هاتون در آینده مثل  من و توی نوعی ، نتونن حرف دلشون رو به پدر و مادرشون بزنن. یا اگر هم میزنن نگران درک شما نباشند و بدونن که با یک دل پر از تجربه، پر از حمایت و پر از درک متقابل در کنارشون هستید...

مرسی...

  • منصوره

دوس داشتم یه مطلبی مینوشتم اما

حوصله  نوشتن ندارم...

  • منصوره

عشق یک زن

۳۰
خرداد

هیچ چیز روی کره زمین قابل قیاس با عشق یک زن نیست. زن ، مهربان ، با محبت ، صبور و دلپذیر است و بی قید و  شرط عشق می­ورزد، خالصه خالص

اگر مرد او باشید، همراه شما در کو هها خواهد بود، روی آب حرکت میکند، مهم نیست که چه عملکردی دارید و زمان و تقاضا برایش اهمیتی ندارد. اگر مرد او باشید آنقدر برایتان صحبت میکند که هیچ حرف نا گفته ای باقی نماند. وقتی بییدار میشوید شما را در آغوش میگیرد و وقتی خوشحال هستید همراه شما میخنندد، اگر شما مرد او هستید و دوستتان دارد، منظورم اینست که واقعا دوستتان دارد، وقتی غبار روی شما را بگیرد او میدرخشد، وقتی ضعیف میشوید، شما را تشویق میکند ، حتی وقتی مطمئن نیست که حق با شماست، از شما حمایت میکند. و زمانی که کلام شما  کمترین ارزشی را برای گوش دادن دارد به تک تک آن کلمات گوش میدهد. او همیشه بهترین عملکرد را دارد و تلاش میکند تا قلب شما را تصاحب کند.

این عشق یک زن است که در مقابل زمان، منطق و همه اتفاقات ایستادگی میکند.




مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن
استیو هاروی

  • منصوره


من به خانه میآیم و با تو به آرامش میرسم
و من بیرون از خانه برای تو،  با دنیا میجنگم...





کتاب مثل یک مرد فکر کن ، مثل یک زن رفتار کن_ نوسنده: استیو هاروی

کتابی فوق العاده برای شناخت روحیات و خصوصیات و نیاز های مردان

  • منصوره

سلام

من منصوره، دوست، همسر و رفیق پروپاقرص محسن هستم.و شما با هر اسم و هر نشونی ، ممکنه عاشق  یک نفر باشید. یک نفری که اونو مثل همسر بدونید برای خدتون، حالا همسر هم نه شاید بعضی ها وارد یک رابطه دوستی شده باشند. اما سوالی که من از شما دارم اینه که تا چه حد خودتون رو در برابر شخص مقابلی که وارد زندگیتون میشه یا به زندگیش وارد میشید مسئول می دونید؟

آیا تا بحال به این فکر کردید که وقتی وارد زندگی یه نفر میشید و بیشتر از همه وارد زندگی احساسی یک شخص میشید، چقققدر مسئولیت سنگینی میتونید داشته باشید؟

  • منصوره

سلام بر تو

این متن رو بخاطر تو یک جایی پیدا کردم و برداشتم برات تایپش کردم تا بخونی و دیگه نگی سر امتحان همه چی فراموشم میشه. خیلی راحت میتونی بهش غلبه کنی. گفتم

دوستان عزیز برای کم کردن و یا از بین بردن اضطراب امتحان به توصیه های زیر عمل کنید. تا متناسب با تلاشی که در طول ترم انجام داده اید به موفقیت برسید.

تعریف اضطراب امتحان : احساسات یا حالت ناخوشایند توام با عوارض بدنی و رفتاری که قبل از امتحان تا زمان برگزاری آزمون بوجود می آمده و موجب ضعف حافظه تمرکز و کاهش اعتماد به نفس می شود.

ابتدا راه های کاهش اضطراب کلی ارائه شده و سپس به راه های غلبه بر اضطراب آزمون پرداخته می شود.

  • محسن