عاشقم
دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ
عاشقـم ،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجـره اش پای به قلب منِ دیـوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی …
منِ دلداده به آهی
بنشستیم ،
تو در قـلب و
مـنِ خسته به چاهی
گُنه از کیـست ؟
از آن پنجـره ی بـاز ؟
از آن لحظه ی آغـاز ؟
از آن چشمِ گنه کـار ؟
از آن لحظه ی دیـدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ، تو را تنگ در آغوش بگیرم...
"رحمان نصر اصفهانی"
- ۹۳/۰۳/۱۲
- ۱۷۰ نمایش