میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

کسی چه می داند
من امروز چند بار فرو ریختم
چند بار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست

ژوآن هرییس

  • منصوره

نمیدونم اسمشو چی بذارم

دل تنگی شدید ؟ حسرت؟ حسادت؟ آرزو؟ دلخوری زیاد ؟ ناراحتی؟ چی بذارم اسمشو خدا

خدا خیلی دلم گرفته..

خیلی ;(

  • منصوره

میم دختر!!!

۱۸
تیر

چند وقت پیش یکی از دوستان خوبمون به نام میم دختر یک نظر برای ما گذاشته بودن و وبلاگشون هم داده بودن که وقتی رفتیم توی وبلاگشون خاطرات بسیار زیباشون رو اونجا گذاشته بودن. واقعا من با مطالعه اون خاطرات کلی جا خوردم. بسیار با ارزش و عمیق بود اما نمیدونم چی شده که اخیرا که میخواستم دوباره ازشون بازدید کنم وبلاگشون حذف شده بود. 

کاش این خاطرات رو پاک نمیکردن... 

امیدوارم هر جا که هستند موفق باشند و با شخصیتی که ع خطابش میکردن به هم برسن و خوشبخت باشند...

 

  • محسن

میدونم الان دیره که اینجا بنویسمش اما 17 تیر روز تولد توئه و برای من این روز یک روز ارزشمنده. البته من یکروز قبل ترش بهش تبریکاتشو گفته بودم!

انشالله که صدسال زده باشی و از محسن مراقبت کنی...!! من الان اینجوریم!!!

این آهنگ زیبا از امید رو هم تقدیم شما میکنم...

 

اگر که دل سوخته ای با توغریبه نیستم
که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم
مرا به خاطر بسپار لحظه به لحظه خط به خط
درستی مرا ببین در این زمانه ی غلط
حقیقت مرا ببین در این زمانه ی غلط
خوب مرا نگاه کن تو ای تمام دیدنم
خوبم اگر یا که بدم دروغ نیستم منم
مرا که پشت پا زدم به راه و رسم روزگار
اگر که عاشقی و یار مرا به خاطر بسپار
در آستانه ی سفر پشت نگاه بدرقه
گریه نکن دعاکن مرا به خاطر بسپار
سر همان کوچه ی سبز که می رسد به انتظار
من ایستاده ام هنوز مرا به خاطر بسپار

  • محسن
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۴
  • ۱۷۳ نمایش
  • منصوره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۸
  • ۲۰۹ نمایش
  • منصوره



  • منصوره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۱
  • ۲۱۰ نمایش
  • منصوره

از قدیم گفتن جگر شیر نداری سفر عشق نکن...

الان واقعا دارم میفهمم یعنی چی. از قدیم فکر میکردم عاشق شدن یعنی همین عاشق شدنای ساده که اول به هم میرسن بعد عاشق هم میشن...

اصلا این که عشق نیست!

عشق اونه که واقعا کیفیتش رسیدنشو رو تضمین کنه و اوج عشق زمانی است که همواره در تلاش برای رسیدن باشی و در نهایت اخلاص به عشق برسی

به نظر عشق به خداوند در بلند ترین مرحله خودش قرار میگیره که انسان همواره در تلاش برای رسیدن بهش قرار داره...

پس عشق ناب تر تلاش بیشتر میخواد

وگرنه انتخاب جفت کار هر کسی هست...

فقط میتونم بگم من به عشقت پایبندم... عشق تو قبل از هر چیزی هویتی هست برام...

چرا که به من یک اسم جدید بخشیده

عاشق!

  • محسن

خسته ام

۱۰
تیر

عاشقی برای ما
همیشه
کوچه‌های بسته
گام‌های خسته بود
سال‌های سال
سوختیم و ساختیم
در شب فراق یا تب وصال
بی‌امان گداختیم

  • منصوره