نظر یکی از دوستان
- ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۳
- ۴۰۴ نمایش
به آینده کاری ندارم
به شرایط کاری ندارم.
کاری ندارم بهت میرسم یا نمیرسم.
میخوام حرف دلمو همین الان بنویسم. بنویسمش تا روزی اگر دوباره خدا عمری داد دوباره بتونم برات بخونمش
منصوره؟
منصوره من؟
منصوره من خیلی دوستت دارم.
خداروشکر
بعد از آن ھمه سرگردانی
روی وجب به وجب خاک
بعد از آن ھمه جستجو روی نقشه ھای جھان
دانستم
دستان توست ، وطنِ من
قدسی قاضی پور
صبح رسیده است
مرا یاد تو ، از خواب بیدارمی کند
یاد تو ، به گلدانهای خانه آب می دهد
یاد تو ، سیگاری روشن می کند
یاد تو ، موسیقی عشق می گذارد
صبح رسیده است
یاد تو ، قلم به دست می گیرد
ازشرق می گوید که خورشید بیرون می زند
راه غرب را می بندد
زل می زند به خورشید به یاد تو
یاد تو ، معجزه می کند
دم مسیحایی دارد
برای منی که شبها می میرم
علی احمد سعید ( آدونیس )
برگردان : بابک شاکر
شوق
یعنی تو که برمی گردی
من مسیر دیدنت را
به حافظه ی شهر ریخته ام
من اطمینان را
با انتظار عوض کرده ام
اطمینان
یعنی تو که برمی گردی
من تفأل زده ام
من مسیر بغل کردنت را
پشت در خانه ات تمرین کرده ام
وقتی خانه نبودی !
معجزه ها ساده رخ نمی دهند
اما حتما رخ می دهند !
تو
رخ می دهی ..
مهدیه لطیفی
دنیای تو همین جاست
کنار کسی که قسم می خورد به حرمت دستهای تو
کنار کسی که با خدای خود قهر می کند
با موهای تو آشتی
کنار کسی که حرام می کند خواب خودش را بی رویای تو
کنار کسی که با غم چشمهای تو غروب می کند
غروب محبوب من
غروب ؛ همان جایی که اگر تو را از من بگیرند
سرم را می گذارم تا بمیرم
نیکی فیروزکوهی
به زندگی دست می کشم
به دکمه ها، به لباس ها
و تو را در تاریکی جستجو می کنم
یکی یکی رویاهایم را به خاطر می آورم
احساس می کنم با زندگی کنار آمده ام
به خاطر تو می خواهم در سرمای زیادی بایستم
سرم را از هر کجای مرگ که باشد
بیرون می آورم
و به تو خیره می شوم
" غلامرضا بروسان"
از دلتنگیت کجا فرار کنم ؟
معمار هیجان
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم ؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم ؟
کجا بخوابم که صدای نفسهات بیاید ؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم ؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی ؟
کجایی ؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگتر از تماشای تو نیست ؟
کجا بمیرم
که با بوسههای تو چشم باز کنم ؟
نارنجی وحشی
کجایی ؟
عباس معروفی