میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۱۵ مطلب با موضوع «اشعار عاشقانه» ثبت شده است

پیش بیا

۲۹
آذر

پیش بیا‌! پیش بیا‌! پیش‌تر !
تا که بگویم غم دل بیش‌تر

دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست
ای تو به من از خود من خویش‌تر

دوست‌تر از آن که بگویم چه‌قدر
بیش‌تر از بیش‌تر از بیش‌تر

داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویش‌تر

هیچ نریزد به‌جز از نام تو
بر رگ من گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه ‌اندیش‌تر

 

پ.ن: شعر از استاد قیصر امین پور
البته زیبایی این شعر با صدای حسام الدین سراج هم واقعا بیشتر خواهد شد...

  • محسن

کوچه لره سو سپ میشمیار گلنده توز اولماسون

کوچه را آب و جارو کرده ام
تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد


هله گلسین هله گتسین

طوری بیاید و برود


آرالیخدا سوز اولماسون

که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند


ساما وارا اوت سالمیشام
ایستکنه قند سالمیشام

سماور را آتش کرده ام
قند در استکان انداخته ام


یاریم گدیپ تک گالمیشام

یارم رفته و من تنها مانده ام


نه عزیز دیر یارین جانی

چه قدر خاطر یار عزیز است


نه شیرین دیر یارین جانی

چه قدر خاطر یار شیرین است

پ.ن : این آهنگ با صدای رشید بهبودف بسیار زیباستت

 

  • محسن

یا رب تو مرا به نفس طناز مده

به هر چه جز توست مرا ساز مده 


من در تو گریزان شدم از فتنه خویش

من آن تو ام مرا به من باز مده

  • محسن
چون دوستم می‌داری و تنگ در آغوش می‌کشی
هیجان‌زده تسلیم می‌شوم
تا توفان‌ها و هراس‌هایم را آرام کنم
عشق من با من سخن بگو

باید شب‌های ناخوشایند را
از فریاد‌های شوق‌مان لبریز کنیم
 شب‌های آرام را افسون کنیم
عشق من با من سخن بگو

دوستم اگر داری
باید بگویی
هیجانت را باید ثابت کنی
شور و شوقت را
عشق من با من سخن بگو

دروغ هم حتی گفته باشی
حتی وانمود به شور و هیجان هم کرده باشی
برای این‌که رؤیا ادامه یابد
عشق من با من سخن بگو

روبر دسنوس
ترجمه : سهراب کریمی
  • منصوره

آسمان ، چشم‌های تو بود
پنجره را باز کردی
و من
پر
پر زدم

برای دوست داشتنت
پرنده باید بود

سیدمحمد مرکبیان

  • منصوره

اول یک جمله بگویم
راستش
گاهی از شدت علاقه به زندگی
حتی سنگها را هم می‌بوسم
کلمه‌ها را
کتاب‌ها را
آدم‌ها را

دارم دیوانه می‌شوم از حلول
از میل حلول در هر چه هست در هر چه نیست
در هر چه که هر چه
چه
و هی فکر می‌کنم
مخصوصا به تو فکر می‌کنم
آنقدر فکر می‌کنم
که یادم می‌رود به چه فکر می‌کنم

به تو فکر می‌کنم
مثل مومنی که به ایمانِ باد و به تکلیف بید
به تو فکر می‌کنم
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح و مثل واژه به شعر

  • منصوره

از دور..

۰۵
آذر

از دور تو را دوست دارم
بی هیچ عطری
آغـوشی
لمسی
و یا حتی بوسه‌ای
تنها
دوستت دارم
از دور

جمال ثریا

  • منصوره

به تو اندیشیدن سکوت من است
عزیزترین ، طولانی ترین و طوفانی ترین سکوت
تو درونم هستی ، همیــــــــــــشه
همچون قلبی که ندیده ام
همچون قلبی که به درد می آورد
همچون زخمی که زندگی می بخشد

روبرو دسنوس

  • منصوره

به جهان دردمندان تو بگو چه کار داری

تب و تاب ما شناسی دل بی قرار داری

چه خبر ترا ز اشکی که فرو چکد ز چشمی

تو ببرگ گل ز شبنم در شاهوار داری

چه بگویمت ز جانی که نفس نفس شمارد

دم مستعار داری غم روزگار داری

از اقبال لاهوری

  • محسن

مگر نمی‌گویند که هر آدمی
یک بار عاشق می‌شود ؟
پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز می‌کنی
دل می‌بازم باز ؟
چرا هربار که از کنارم می‌گذری
نفست می‌کشم باز ؟
چرا هربار که می‌خندی
در آغوشت در به در می‌شوم باز ؟
چرا هر بار که تنت را کشف می‌کنم
تکه‌های لباسم بال درمی‌آورند باز ؟
گل قشنگم
برای ستایش تو
بهشت جای حقیری ست
با همین دست‌های بی‌قرار
به خدا می‌رسانمت

عباس معروفی

  • منصوره