خسته شدم از این همه سختی کشیدن
- ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۸
- ۶۵ نمایش
بله سخت است من هم هر روز به غلط کردن میفتم. باز به خودم میگم وقتی تموم شه وایی چه روزی بشهههههه. فک کن بعد چهل روزز
یادم میفته به جمله اون شبی که بهم گفتی
. گفتی وقتی این چل روز تموم شه دیگه هیچ وقت تنهات نمیذارم...
دلم بسی تنگ شده. روزها رو روی یه گاغذ ردیف کردم بالای تختم. یه ردیییییییییییفففففففففففففف طولانییی موندهههههههههههههههه
وای خدای منننننننننننننننننننننننننننن
ولی تحمل کننننننننننننننننننننننن
ولی اخه چه جورییییییییییییییی
ولی مجبوریممممم. اگه عهدمونو بشکنیم عهدمون با خدا شکسته شده. بعد این چهل روز هیچ وقت هیچ وقت اندازه یه ثاینه هم تنهات نمیذارم..
چقد خوبه که تو یک سری شرایط دوستای آدم کنارش باشند. لااقل اگر سخت بگذره هستند کسایی که کنارت باشند. اما توی تنهایی بخوای شرایط رو تحمل کنی. فقط باید صبر ایوب داشته باشی...
خدایا خودت سختیشو میدی، تحملشم بده.