- ۰ نظر
- ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۲
- ۳۱۱ نمایش
حدود یک سال پیش شایدم بیشتر، یک کتابی خوندم به اسم " به کودکی که هرگز زاده نشد " از نویسنده ای به نام " اوریانا فالاچی " کتابی ه فوق العاده زیبا . البته بستگی به نوع ترجمه هم داره این کتابی که من خوندم اولین ترجمه هست از آقای مانی ارژنگی که فوق العاده زیبا جملاتش رو کنار هم آورده و ترجمه کرد. ترجمه های دیگرش رو هم من دیدم و یه نگاهی کردم اما به زیبایی ترجمه آقای مانی ارژنگی نمیشند. در مورد یک مادر و یک فزرندی که همدمش میشه و هیچ وقت هم زاده نمیشه. یه قسمت هایی از کتاب رو خلاصه برداری کردم. از بهرین و قشنگ ترین جملاتش. البته همچین کتاب زیبایی رو نمیشه با چند جمله مختصر خلاصه کرد، اما این کتاب درسته در مورد مادر و فرزند هست، اما ربطی به زن بودن یا مرد بودن من و شما نداره. از هر جنسیتی که هر کسی هست و علاقه ای به جملات زیبا و پر مفهوم داشته باشه، به نظرم اگر یک بار این کتاب رو بخونه، واقعا لذت میبره. از عمق حرفهایی که این مادر به فرزندش میزنه. جملاتی واقعا پرمفهومو زیبا هستن. هر چند خودم دوس دارم دوباره این کتاب رو بخونم اما فرصتی پیش نمیاد اما باز هم خواهم خواندش.
در ادامه مطلب حتما خلاصه کتاب رو حداقل برای یک بار هم که شده بخونید.
متن کتاب رو هم میذارم که اگر خواستید دانلود کنید. چون خودم خیلی گشتم تا نسخه دانلودی این ترجمه رو پیدا کنم. این نسخه رو برای شما میگذارم که شما دیگه اذیت نشید برای پیدا کردنش.
تقدیم نامه کتاب:
به آنکه از تردید نمی هراسد به آنکه چراها را می جوید بی پروا از خستگی یا درد، یا مرگ . به آنکه معمای دادن یا دریغ کردن زندگی را فرا روی خود قرار می دهد این کتاب هدیه ای است از یک زن برای همهء زنان
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دمید بیا
زبس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
زبس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
زغصه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه میکنی دیدار
به هوش باش که هنگام آن رسید بیا
به گامهای کسان میبرم گمان که تویی
دلم زسینه برون شد زبس تپید بیا
نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا
امید خاطر عشاق دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش نا امید بیا
سیمین بهبهانی
روحش شاد.. واقعا زنان بزرگی مثل ایشون باید صدها سال زنده بمونند..
هر دونه ی این گلبرگ ها یه عشقه.
این هم حاصل دست رنج بنده...
البته شاهکار خدا ...
در کنار یک کاکتوس عظیم الجثه ، یک دونه شبدر پیدا شد و هر روز رشد کرد و یک زیبایی فوق العاده خاص به کاکتوس من داد...
از دیدن این عکس بی نهایت لذت میبرم. چون صحنه فوق العاده ایه.
شاهکار خداست و زحمت بنده.. البته من که زحمتی نکشیدم اما خب مراقبشون هستم..همیشه.
عاشق گل هامم و گلخونه ام و یک روزی انشالله با کمک محسنم یک گلخونه خیلی بزرگی تاسیس خواهم کرد..
محسن بهم قولشو داده...
حتی برای خدا « طاقت فرسا » ترین دردها تنهائی است ،
بی آشنا بودن است ،
گنج بودن و در ویرانه ماندن است ،
وطن پرست بودن و در غربت بودن است .
عشق داشتن و زیبائی نیافتن است ،
زیبا بودن و عشق نجستن است ،
نیمه بودن است ناتمام زیستن است
بی انتظار گشتن است ،
چنگ بودن و نوازنده نداشتن است ،
نوازنده بودن و چنگ نداشتن است
متن بودن و خواننده نداشتن است
در خلا زیستن است ،
برای هیچ کس بودن است
برای زنده بودن کسی نداشتن است
بی ایمان بودن است
بی بند و بی پیوند و آواره بودن است
جهت نداشتن است
دل به هیچ پیوندی نبستن است
جان به هیچ پیمانی گرم نداشتن است .
اینها درد های وحشی بود
دردهای دل های بزرگ و روح های عالی
چگونه انسان می تواند باشد و رنج نکشد ،
باشد و دردمند نباشد ؟
من به جای بی رنجی و بیدردی همیشه آرزو می کرده ام که خدا مرا به غصه ها و گرفتاری های پست و متوسط روزمره مبتلا نکند ، بکند اما روحم ، دلم ، احساسم را در سطحی که ایندست اندازهای پست را حس کند پایین نیاورد ، چه کسانی از چاله چوله های راه رنج می برند و خسته می شوند و به ناله می آیند ؟ کسانی که می خزند بیشتر ، آنهایی که می روند کمتر ،آنها که می پرند هیچ …
___________
گفتگوهای تنهایی ص ۷۲۴
تو را
هرگز نخواهم سرود
می خواهم تا ابد
ناشناخته ترین زیبای جهان بمانی
که فقط
من می شناسمش
احسان نصری
انواع ازدواج :
یکی از دوستان در یک انجمن نظر خودشو در مورد پدیده ازدواج اینگونه بیان کرده بود :
به نظر من دو جور انتخاب همسر وجود داره :
۱/ یه نفر رو انتخاب می کنی که باهاش زندگی کنی ---> یعنی خود فرد مورد نظر خیلی مهم نیست . ظاهرش ، میزان تحصیلات ، شغل ، مقدار درامد ماهیانه، وضعیت مالی ، شهر محل سکونت و خانواده و تالاری که میخوان توش عروسی بگیرن و زمین پشت قباله و مهریه و ..... مهمه ! خب پس باید همه این موارد با دقت زیاد بررسی شه !
۲/ یه نفر رو انتخاب میکنی چون نمی تونی بدون او زندگی کنی ! ---> یعنی خود فرد خیلی مهمه و بقیه چیزا با او خواستنی میشه !
دیروز را دانسته آمدیم
امروز ندانسته عاشقیم
و فردا روز را ... ای رِندِ مانده بر دوراهیِ دریا و دایره
خدا را چه دیدهای...
سید علی صالحی
و من در تو می دوم
می دوم
آنقدر می دوم
تا دستانم را به آخر دنیا بکوبم
و پیروز از این تجربه ی تنانه برگردم
ولی ته ندارد این مستی
هرچه می دوم نمی رسم
سرو روان من!
جایی آن سوی مرزهای غیب
به دل ریزش غریبی
سقوط می کنم
و خدا
مرا در حلقه ی بازوانت
حفظ می کند
می دانم می دانم
خدا به من رحم می کند.
عباس معروفی