میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۱۵ مطلب با موضوع «اشعار عاشقانه» ثبت شده است

هرچه نوشتم را دوباره بخوان
این عاشقانه ها را با سلیمان نوشته ام
کنارچشمان مجنون اشک ریخته ام
کلمه به کلمه اش آیه دارد
روایت عاشقانه دارد
سنگ را آب کرد
همه فکر کردند معجزه ای اتفاق افتاده
یا من پیامبری دیگرم
تنها نگفتم
مرا تو انتخاب کرده ای
که قربانی جهانت شوم
و از این آزمون سخت هم دست نمی کشی
 
علی احمد سعید ( آدونیس )
مترجم : بابک شاکر  

  • منصوره

پس از سفر های بسیار و
عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز
بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم
بادبان برچینم
پارو وانهم
سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت در آیم
و در کنارت پهلو بگیرم
آغوشت را بازیابم
استواری امن زمین را
زیر پای خویش


مارگوت بیگل

  • منصوره

تو خود حجاب خودی

۳۱
ارديبهشت

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

  • محسن

به که پیغام دهم ؟
به شباهنگ ، که شب مانده به راه ؟
یا به انبوه کلاغان سیاه ؟
به که پیغام دهم ؟
به پرستو که سفر می کند از سردی فصل ؟
یا به مرغان نوک چیده ی مرداب گناه ؟

به که پیغام دهم ؟
دست من ، دست تو را می‌طلبد
چشم من ، رد تو را می‌جوید
لب من ، نام تو را می‌خواند
پای من ، راه تو را می پوید
به که پیغام دهم ؟
بی تو از خویش ، تنفر دارم
دل من باز ، تو را می‌خواهد
به که پیغام دهم ؟
به که پیغام دهم ؟

شکیبایی لنگرودی متخلص به عاصی
  • منصوره

تو را ببینم
می‌بوسم
نوازشت می‌کنم
برایِ تو خواب تعریف می‌کنم
تو را ببینم ، بغل می‌کنم
تمام رویاهایم را می‌بینم
و به تمامِ آرزوهایم می‌رسم

تو را ببینم
خوب می‌شوم ، آقا می‌شوم
به تو سلام می‌دهم
نماز می‌خوانم
و تو را شکر می‌کنم
تو را ببینم خیلی دوستت دارم
آخ
تو را ببینم
چه‌ قدر کار دارم

افشین صالحی

  • منصوره

عشق چیره نمیشود

۳۰
ارديبهشت

عشق چیره نمی شود عشق می پرورد
عشق توان آن دارد
که در یک لحظه آن کند
که به رنج به سختی می تواند در یک عمر فراهم آورد
از این که در کنارم هستی بسیار شادمانم
بودنت یاریم میکند که در یابم
جهان تا کجا زیباست

یوهان ولفگانگ فن گوته

  • منصوره

این زیستن جهنمی ست

۳۰
ارديبهشت

ازخواب می ترسم
ازبیداری ام بیزارم
بین خواب وبیداری ام حیرانم
این زیستن جهنمی ست

کسی که عاشق می شود
ازجهان رانده می شود
نه خدا دارد
نه مرگ

نورس یکن شاعر سوری
برگردان : بابک شاکر

  • منصوره
با اینکه مست بودم
با اینکه تمام شهر را رقصیده بودم
بازهم با نوای تو شور گرفتم
پرواز کردم
و تمام عاشقان جهان را بیدار کردم
کنار خدا ایستادم
بالای بالا
تمام قدیسان جهان را مست کردم
مست چشمهای تو
و رقصاندم
و رقصیدم
و باز بالا رفتم
آنجا که خدا نبود
و آنجا فقط تو بودی
و من بودم

ندی الحاج شاعر لبنانی
مترجم : بابک شاکر
  • منصوره
نمی دانم سایه اش بود
یا او خود سایه ای بود
که از خوابم جدا نمی شد
نمی دانم
با این همه
سخت قلمم را می فشارم
باید
تا می توانم
بنویسم
معجزه ای می شود آخر

سیدمحمد مرکبیان

  • منصوره

دلم میخواهد..

۲۶
ارديبهشت

بوی صبح می‌دهی
و گنجشک‌ها
در خنده‌هایت پرواز می‌کنند

حسودی‌ام می‌شود
به خیابان‌ها و درخت‌هایی
که هر صبح
بدرقه‌ات می‌کنند

حسودی‌ام می‌شود
به شعرها و ترانه‌هایی که می‌خوانی
خوشا به حال کلماتی
که در ذهن تو زیست می‌کنند

دل‌ام می‌خواهد
یک‌بار دیگر
شعر را
خیابان را
تمام شهر را
با کودک مهربان دست‌های‌ات
از اول
قدم بزنم

مریم ملک‌دار

  • منصوره