میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

یکی در حساب، چند در کتاب!!

سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۴ ق.ظ

توی یکی هستی یا چندی؟

کدامی؟
مادر
پدر
خواهر
برادر
فرزند
دوست
همسر
...
به من بگو تو کدامی از اینها، برای من هرکدامیکشان را بودی. گاهی خودم را فرزند مادری حس کردم که تو باشی، گاهی خودم را پسر پدری دیدم که تو بودی، گاهی برایم خواهر ، و گاهی برادر، گاهی به من احساس پدر بودن را بخشیدی، و شاید همواره دوستم هم بودی و شاید هیچوقت به نبودن همسرانه ات فکری نکردم
آخر تو کدامی؟
هر کسی شاید به دنبال هر کدام از این شخصیت ها همواره زندگی را به جستجو پرداخته
اما من تورا در قالبی که هستی انتخاب میکنم.
من بدنبال همسری هستم با تمامی این ویژگی ها و خوشحالم که تورا اینگونه یافته ام.
ای دیریافته با تو سخن میگویم!!!
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۴/۰۴
  • ۱۴۴ نمایش
  • محسن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی