میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

ده رمانِ زامان، دَرده گه یْ کاریم

( درمان دردهای زخم کاریم

هامْ رازِ نالَه یْ ، شُوان بی داریم

( همراز ناله شبهای بیداریم

راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم

( آرامش جان محنت بار من

مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم

( تسکین دل پر ز خار من

  • محسن

مئه نیرم تقصیر

۳۱
فروردين

مر من چه وتم ،تو بوود ودلگیر        ای وذلفد قسم مئه نیرم تقصیر 

مگر من چه گفتم که از من دلگیر وناراحت شدی  قسم به ذلفانت که من گناهی ندارم

آی حریر حریره حریر هر هاتی       دم کول وپا چرمه ارا دیر هاتی

   ای نازنین یار ای زیبای من چرا دیر آمدی

پراو بیستون هردو برا بون          فلک کاری کرد له یه ک جیا بون

بیستون وپر آو(دو کوه در کرمانشاه) باهم برادر بودند اما دیدی روزگار انان را از هم جدا کرد

ایتر تمنا به بالای کی بود         ایتر کی بونم شیوه تو لئی بود

اکنون بی تو من چه باید بکنم که را میتوان یافت که چون تو باشد

آی حریر حریره حریره حریر هر هاتی           دم کول وپا چرمه ارا دیر هاتی

ای نازنین یار ای زیبای من چرا دیر آمدی 

آی من چه وه تم تو چه شه نه فتی         آی وه قه صه ناکس وه من دور که فتی 

مگرمن چه گفتم ،تو چه شنیده ای که به خاطر سخن دشمن از من دوری می جویی

آی حریر حریره حریره حریر هر هاتی         دم کول وپا چرمه ارا دیر هاتی

ای نازنین یار ای زیبای من چرا دیر آمدی

پ.ن: آهنگ کردی، حریر حریره، از شهران ناظری

  • محسن

در راه سفر

۳۱
فروردين
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۰۹
  • ۱۵۱ نمایش
  • محسن

خاطرات عید 92

۳۰
فروردين
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۷
  • ۳۳۱ نمایش
  • محسن

روزی مــی رســد

کــه دلــت برای هـــیچ کــس

بــه انــدازه مــن تــنگ نخــواهــد شــد .

بـــرای نگــاه کردنـــم ، خنـدیـدنـــم ، گیـــر دادنــم.. اذیــت کــردنــم ...

بـــرای تمـــام لحظاتــى که در کــنارم داشتـــی ...

روزی خـواهـد رسیــد کــه در حســرت تــکـرار دوبــاره مــن خــواهــی بــود ...

مــی دانـــم روزی کــه نباشـــم هیچکــس تــکـــرار مــــن نـخواهــد شــد ...!

  • منصوره

خدایا

۲۷
فروردين

خدای من

نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی

میان این دو گمم

هم خود را و هم تو را آزار میدهم

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی

و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی

آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”

خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن
  • منصوره

وقتی تو با من نیستی،  از من چه میماند؟

از من جز این هر لحظه فرسودن چه میماند؟

از من چه میماند جز این تکرار پی در پی ؟

تکرار من در من، مگر از من چه میماند؟

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی 

غیر از غباری در لباس تن چه میماند؟

از روز های پیر بی فردا که می آید؟

از لحظه های رفته ی روشن چه میماند؟

از من اگر کوهم اگر خورشید اگر دریا

بی تو میان قاب پیراهن چه میماند؟

بی تو چه فرقی میکند دنیای تنها را

غیر از غبار و آدم و آهن چه میماند؟

وقتی تو با من نیستی از من که میپرسد ؟

از شعر و شاعر جز شب و شیون چه میماند؟

  • منصوره

باش..

۲۴
فروردين

سخت است، لحظه ها را با خواستن و نبودنت سر کردن.

باش..

باش ، انقدری باش که بفهمم معنای با تو بودن را.

باش که هر لحظه ، از زمان دیدنت، بیشتر محتاجت شده ام.


  • منصوره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۱۵
  • ۲۱۷ نمایش
  • منصوره

آموخته ام...

۲۳
فروردين

آموخته ام …..

که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او ،

وقلبی است برای فهمیدن وی .

  • منصوره