میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

حرف خدا

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۲۰ ب.ظ


امروز دلم گرفته بود . محسن رو میخواستم و نبود . بینهایت به وجودش نیاز داشتم اما کنارم نبود. خدا میدونه چقدر سخته وقتی به همزبونت احتیاج داشته باشی و کنارت نباشه. محسن من، هم این حس رو بی نهایت بار تجربه کرده، مثه من. مثه شمایی که عاشقید و دور موندید..

وقتی دلم گرفته بود ، به محسن اسمس دادم ... یه متنی بود که جاش نیست اینجا بنویسم. خیلی دلم گرفته بود . یه هو یه اسمس از دوستم لیلا رسید. نوشته بود: ساحل دلت را به خدا بسپار؛ خودش قشنگترین قایق را برایت میفرستد..

همون لحظه به قدرت خدا پی بردم که حرف خودش رو از زبون بنده خودش به هم زد.. دیگه دل تنگ نبودم. چون فهمیدم خدا درکم کرده.. پس کمکم میکنه...لحظه جالبی بود..در اوج دلتنگی ، در اوج اینکه یه چیزی رو داری از خدا میخوای و اشک تو چشمات اومده، یه هو، یه اسمس از یک دوست برات بیاد که توش حرفی از امید باشه. از اینکه خدا دوستت داره..

خدایا خیلی ممنونم ازت. خییییییییییییییییییلی دوستت دارم خدا

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۶/۱۵
  • ۱۶۰ نمایش
  • منصوره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی