میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

اشک رازی است

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ق.ظ

اشک رازی است لبخند رازی است عشق رازی است

اشک آن شب لبخند عشقم بود

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن درخت با جنگل سخن می گوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن می گویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده من ریشه های تو را دریافته ام با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام و دست هایت با دستان من آشنا است در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بوده اند. دستت را به من بده دست های تو با من آشناست ای دیریافته با تو سخن می گویم بسان ابر با طوفان بسان علف که با صحرا بسان باران که با دریا بسان پرنده که با بهار بسان درخت که با جنگل سخن می گوید زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام زیرا که صدای من با صدای تو آشناست

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۳/۰۹
  • ۲۰۶ نمایش
  • محسن

احمد شاملو

اشک رازی است

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی