میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

یک روز

جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱ ب.ظ

تو را دیدار می‌کنم یک‌روز
چنان که گل‌های شامگاهی
رازم خواهد شکفت
و فواصل تمامی اشیا
به جانت
هجوم خواهند آورد
آن‌چه امروز به باور نمی‌گنجد
چنان ساده خواهد بود
که رویش ریشه‌ها در خاک

خواهم گشود دلم را و خود را در آن خواهی یافت
خواهم گشاد جانم را تا برق نگاه‌ات
و در شگفت خواهی ماند از یافتن خود
آن‌جا
پس‌ ، خودت خواهی بود
تویی که رهایی از هر محدودیتی
تویی که نزدیک می‌شوی
پر رمزو راز
در دل شب
تو
که همان ناممکن‌ای

آگوستو فدریکو اشمیت
مترجم : محسن عمادی

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۳/۱۶
  • ۲۸۰ نمایش
  • منصوره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی