میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خسته ام

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ب.ظ

عاشقی برای ما
همیشه
کوچه‌های بسته
گام‌های خسته بود
سال‌های سال
سوختیم و ساختیم
در شب فراق یا تب وصال
بی‌امان گداختیم

هرچه می‌رویم
عشق مثل یک سراب
از برابر نگاه ما
ناپدید می‌شود
گیسوان ما
مو به مو
سپید می‌شود
گریه می‌کنی که نیستم
بغض می‌کنم که نیستی
مثل روزهای کودکی
که با تمامی دلم
برای یک مداد گمشده
یک دوچرخه
یک عروسک شکسته
می گریستم
ما هنوز کودکیم و قلب‌های ما
هنوز کوچک است
عاشقی برای ما ، قصّه‌ی همان عروسک است
کاش ما بزرگ می‌شدیم و عشق‌ها
پا به پای ما بزرگ می‌‌شدند

خسته‌ام
از هر آنچه از قبیل عادت است
کو کجاست
آن چه بی‌نهایت است ؟

محمدرضا ترکی

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۴/۱۰
  • ۱۲۷ نمایش
  • منصوره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی