میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

میم مثل ما

درود فراوان
با سپاس و خوش آمدگویی،
در این وبنوشت من و همسرم به روایت یک دوست داشتن ساده میپردازیم. اگر بار اولی هست که اینجا تشریف میارید، میتونید از سربرگ بالای همین صفحه، "درباره ما" خلاصه ای از سرگذشت ما رو بخونید.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

با تو که هستم

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

با تو که هستم مدام برق چشمانم را می پوشانم...
سوال هایم از تو تمامی ندارد. 
با تو که هستم کودک می شوم. 
مدام چرا و چگونه می بافم 
و در انتظار حرکت لب های دست نیافتنی ات تنها نگاه می کنم. 
با تو که هستم مدام برق چشمانم را با دو دست مضطربم می پوشانم 
تا مردمکِ کنجکاوِ نگاه های بی حادثه، خبرچینِ حادثه عاطفه ام نباشند. 
تو که می دانی این ستاره بی مکان نیست که آبروریز من شده!
من به نگاه عاشقانه تو دلخوشم و لبخند سخاوتت…


محسنم، همدمم، دوستت دارم عزیزم..

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۶/۰۴
  • ۱۸۸ نمایش
  • منصوره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی